محل تبلیغات شما

پیشینه‌ی دقیقی از کشت اولین نهال یا درخت انگور در سرزمین ایران را در دست نداریم. 
اما واژه‌ی انگور، در شعر شاعران بسیاری از جمله‌ رودکی، فردوسی، خیام، مولانا، سعدی و حافظ و .آمده است که هر یک از منظر خیال خود، برای انگور و خوشه‌های آن سروده‌ای به یادگار گذاشته‌اند.
 
هم‌چنین در کتاب‌های دینی قدیمی، اسطوره‌ها و دلسروده‌های افراد و اقوام در نقاط مختلف جهان، نام انگور آمده است.

تاکستان‌های پروسعت نیشابور و بلخ و شیراز در سده‌های پیش و باغ های زیبای انگور در خراسان، همگی به سابقه‌ای از قرن‌ها قبل دلالت دارند.

باغات فاروج، شیروان، اسفراین، بجنورد و روستاها و بخش‌های اطراف آن، از دیرباز محل کشت‌وکار و درآمد خانواده‌های بسیاری بوده که از این طریق، روزگار خود را می‌گذرانیدند.

در شهرمان بجنورد، عنوان‌هایی خاص برای انواع انگور از گذشته‌های دور به یادگار مانده است که می‌توان از این اقلام نام برد:

آق ایزِم(انگور سفید)
بُتَّه گَج(بوته‌کج)
تُف تُفی، خلیلی
دیوانه، رازقی
روچَه(یاقوتی)، سفیدبریان
صاحبی، عسگری
قَرَه ایزِم(انگور سیاه)
کلاهداری، 
کج انگوری(گَلِن بِرماقِه)
کشمشی، لعل، مسگه‌ای و.

در گویش ترکی با لهجه‌ی بجنوردی، واژگان جِلِنگَه»، تِلِسگَه»، بوجَه»، به قسمت‌هایی از یک خوشه انگور اشاره دارد.

تا آن جا که واژه‌ی جلنگه»، در یکی از مجموعه ترانه‌های فولکلور به زبان ترکی هم آمده است:
بیر جِلِنگ ایزمَه یِچِن گِددِم قَلَندَر باغِنَه.».
و یا واژه‌ی انگور(ایزِم):
گِددِم باغَه ایزِمَه، تیکان باتدِه دیزِمَه.».

در باورها و ضرب‌المثل‌های ترکی، حضور میوه‌ها را به راحتی می‌توان احساس کرد. از جمله کنایه‌ی: 
یاخشِه ایزِمِه، شَغال یَه
(انگور خوب را شُغال می‌خورد)
اشاره‌ای هم به انگور خوب و ن خوبی که بیوه شده‌اند » در مثل‌های ترکی شده است.

در بین میوه‌هایی که پدرها و پدربزرگ‌ها سعی داشتند از ابتدای میزان تا شب چلّه آن را نگهداری کنند، یکی‌شان انگور بود که خوشه‌ها را از تیرهای چوبی سقف خانه‌های کاهگلی آویزان می‌کردند.
این شیوه‌ی محافظت رااَوَنگ اِیْدماق» یا آونگ کردن» می‌نامیدند.

تَلار» و دالوار»، دو واژه‌ی نام آشنا تا قبل از ورود فرهنگ آپارتمان‌نشینی در بجنورد بود که برای رشد بهتر و بیشتر درختان انگور، از این روش بهره می‌بردند.

از انگور، همانند بسیاری از میوه‌ها و تنه‌ی درختان آن‌ها، استفاده‌ی مختلفی می‌شود. از جمله:‌ تهیه‌ی شیره، کشمش، غوره، سرکه، زُقّوم، نوشیدنی الکلی و برگ مُو که نقشی انکارناپذیر در غذای دُلمَه» دارد. 

از شاخه‌ها و تنه‌ی آن به عنوان زغال مِیْم» و تکه چوبی از مُو، شاخص اندازه‌گیری برای کاری جمعی با عنوان آلشِق»، یعنی قرض دادن شیر گاو و گوسفند همسایگان به همدیگر که تا اواخر دهه‌ی 60 در شهر بجنورد رایج و مرسوم بود.

این شهر تا چند دهه پیش، به لطف آب‌های جاری از جانب چشمه‌ی بش‌قارداش و قنات‌های اطراف، به تاکستانی وسیع شباهت داشت که تعدادی خانواده در دل آن، اقدام به ساخت چند خانه‌ی کاهگلی کرده بودند. 

کمتر باغ و یا خانه‌ای در سطح شهر وجود داشت که در کنار درختان توت، زردآلو، به، سیب و گلابی، انگور با رنگ‌های متفاوت از همدیگر در آن نباشد.

برای نمونه: حدفاصل چهارراه باسکول تا چهارراه 17شهریور(میدان25شهریور) و خیابان میرزاکوچک‌خان، باغ‌هایی به هم پیوسته و با کوچه باغی کم عرض بودند که اصلی‌ترین محصول آن‌ها، انگور بود. 

اواخر دهه‌ی 40، با تعریض این مسیر، همه‌ی باغ‌ها به خانه‌ی مسی و محیط‌های تجاری تبدیل شدند و از باغ‌های پر وسعت انگور، تنها خاطره‌هایی در ذهن پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها به یادگار مانده است.

پی نوشت:‌
در ارتباط با تعداد اقلام انگور در سطح کشور و متناسب با آب و هوای استان‌ها، تا امروز عنوان حدود 55 نوع به ثبت رسیده است.

شب چلّه در بجنورد

قهوه‌خانه‌های بجنورد (قسمت دوم و پایانی)

قهوه‌خانه‌های بجنورد (قسمت اول)

انگور ,انگور، ,واژه‌ی ,بسیاری ,ایزِم ,یادگار ,انگور در ,از این ,آمده است ,به یادگار ,یادگار مانده

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نوحه بندرریگ