از مجموعه ضربالمثلهای ترکی با لهجهی بجنوردی که از قرنها پیش مورد استفاده قرار میگیرد، هر یک از افراد خانواده، نقش و جایگاه خاصی در این نادره گفتارها دارند.
بسیاری از ضربالمثلهای ترکی، دربارهی پدر، مادر و بقیهی اعضای خانواده و خویشاوندان است که بنا به شرایط پیش آمده در ارتباطهای خانوادگی و اجتماعی، نامی از آنها برده شده است.
مَثَلها، حاصل تجربیات گرانبار سالها گفتگو و روابط انسانی بین افرادی است که نگاه خردمندانهای، به پیرامون خود در این سرزمین داشتهاند.
مردان و نی که هر یک، واژگان و جملههایی آهنگین از خود به یادگار گذاشته و نام ضربالمثل به خود گرفتهاند.
عباراتی که آکنده از غم و شادی، حکمت و خرد، تشویق و تنبیه و پند و گاه سرزنش هستند.
دربارهی نقش مادر» در مثلهای ترکی، جملهها و عبارتهای آهنگین بسیاری آمده است. به همین سبب نگاه کوتاهی داریم به چند ضربالمثل که نام مادر با آنها همراه شده است.
با این توضیح که هیچ یک از مثالها دربارهی خلق و خوی و رفتار افراد، قطعیت نداشته و حاصل دوره ی زمانی خاصی است که به تجربه و تکرار، شکل گرفتهاند.
اَنَه سیتِن نَن، حلال.
از شیر مادر حلالتر باشد.
اشاره به گذشتن از حق.
وقتی فروشندهای، بخشی از حق خود را به خریدار میبخشد.
اَنَه سِنَه باخ، قِزِنِه آل.
مادرش را نگاه کن، دخترش را بگیر.
اشاره به اصالت خانواده.
اَنَه سِه گِیْرَن، تَنَه سِه گِیْرَن.
آنچه مادر دیده دخترش هم میبیند.
سرنوشت تلخ دختران، شبیه سرنوشت مادرانشان است
اَنَه سِه گِیْرَن طالَه، قِز گِیْریَه.
بخت و طالعی که مادرش دیده، دخترش میبیند.
اشاره به سرنوشت مشترک مادر و دختری که گاهی به هم شباهت پیدا میکنند.
اَنَه سِه طَیّار دِه.
مادرش آماده است.
اشاره به شباهت چهره و رفتار فرزند به مادر.
اَنَه که اُلدِه اَنَه لِق، آتَه یَم اُلیَه آتِه لِق.
مادر که نامادری شد، پدر هم ناپدری میشود.
اشاره به ازدواج پدر، پس از فوت همسر اول.
اوتِررَم اُورَّم اَنِی جان،
یاتَرَم اُورَّم اَنِی جان.
مینشینم درو میکنم مادرجان،
میخوابم درو میکنم مادرجان.
متعهد شدن برای انجام یک کار، تحت هر شرایطی که باشد.
اَنَنْگ سَنَه تَصَدّق.
مادر به قربانت.
در مقام تحسین رفتار کودک.
گاه در بارهی نکوهش افراد نزدیک هم به کار میرود.
داش اُل، کُلّخ اُل، اَنَه اُلمَه.
سنگ بشو، کلوخ بشو، مادر نشو.
واگویهی خانم ها، از رنج مادر بودن.
روایتی از دلسوزی و از خود گذشتگی مادران نسبت به فرزندان خود.
قِز سِز اَنَه، دُوسسِز اَنَه.
مادر بدون دختر، مادر بینمک است.
اشاره به نداشتن همدم برای مادران.
درباره این سایت